هنر در کلام شیوای امام خمینیادامه ...
گونه گونی دیدگاهها در مقولههای هنر بویژه موسیقی، مجسمه سازی در فقه بسیار مشهود است، چنانچه در موسیقی تا هیجده نظریه برشمردهاند.
این نظریات امروزه جنبه کاربردی پیدا کرده است و تقابل نظریات به تقابل اعمال و رفتار مقلدین انجامیده است. و جامعه امروز این اندازه اختلاف را بر نمیتابد و باید هرچه بیشتر دیدگاهها و راهکارهای مبتنی بر فقه سنتی و اجتهادی، اما نزدیک به واقعیت موجود، ارائه گردد تا وحدت نسبی در عملکردها نسبت به رویکردهای هنری پیش آید و از تقابل و تضارب عملکردها، مانعی بر راه ترقی حکومت اسلامی فراهم نیاید.
مثلاً نمیتوان بطور کلی رسانههای عمومی، بازیگری و تصویرسازی را تعطیل کرد و یا برای آن قیودی دستنایافتنی زد، از طرف دیگر بازگزاردن دست هنرمندان و فراخی بی حد و مرز هنر سرانجام هنر را به ورطه ابتذال یا پوچی خواهد کشاند. پس راهی بایسته و مناسب با مقتضیات زمان و مکان و مطابق شرع از سوی مجتهد آگاه، هنر را متعهد و مسئول نگه میدارد.
هنر متعهد از دیدگاه امام خمینی
هنر امروز از موثرترین و بهترین ابزار در جهت ارائه حقایق و معارف دینی است و آمیزؤ هنر و تکنولوژی امکانات جدیدی را بدست می دهد که حقایق دینی و وصف ارزشها به سراسر عالم ابلاغ شود و به دست همگان برسد.
نگرشی واقع بینانه و منصفانه نشان میدهد هر جا اندیشمندان اسلامی و فقیهان آگاه خود را از آن جدا کردهاند قطعاً هنر بدست اربابان و سودجویان اقتصادی افتاده و استفادههای ناروا و غیر اخلاقی از آن شده است.
امام خمینی میفرماید:
هنر در مدرسه عشق نشان دادن نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است.
هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.
هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت میبرد. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب در راس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد.1
رسانهها باید بیشتر کار کنند، از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند در راه تعریف صحیح تهذیب جامعه وضعیت تمام هنرجوها را در نظر گرفته راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.
همچنین می فرماید:
... در رژیم سابق همه چیز خصوصاً فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود یعنی کسی که نام سینما را میشنید خیال می کرد در آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق، مرکز مخالفت با همه چیز باشد .
یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهره فساد برده شود و هکذا همه چیز دیگر...اینها همه به خاطر آن بود که ما فرهنگمان را فراموش کنیم.3
آنچه که از مجموعه فرمایشات گهربار امام راحل و سیرؤ عملی ایشان در طی سالهای قبل و بعد از انقلاب بدست می آید این است که
هنری که نتیجه آن وابستگی به قدرتهای استعمارگر غرب و شرق باشد، هنری که فساد، انحطاط و تخدیر مغزهای جوانان جامعه را به بار آورد، هنری که دردمند نباشد و از مستضعفین و اقشار محروم جامعه بیخبر باشد هنر اسلامی نیست و از نظر ایشان کاملاً مردود و ترویج آن حرام است.
لذا ایشان استفاده از رسانه های هنری مانند رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما را در زمان طاغوت حرام میدانستند.
این ملاک اساسی در هر هنری است وگرنه اصل هنر مفهومی با ارزش و قابل تحسین است که همواره در اسلام مورد تایید و بهره برداری تبلیغی قرار گرفته است.
در سرزمینی که شعر و سخنوری حرف اول را می زد قرآن با عالیترین بیان و با آوایی خوش ارائه گردید. معماری اسلامی، تذهیب و خوشنویسی قرآن و کتیبههای دینی بیتردید شاهدی بر این ادعاست. حتی تعزیه خوانی، مداحی و مرثیه خوانی نیز جلوههای زیبایی از موسیقی اسلامی و هنر بازیگری است. اینک با بیان برخی از جلوه های هنر به بیان اجمالی دیدگاه امام خمینی و برخی فقهأ شیعه میپردازیم:
ادامه دارد